
داد خبر؛ من افتخار آشنایی از نزدیک با شما را نداشتهام اما از کسانی که واقعا حرفشان برایم سند است پیرامون فضائل اخلاقی شما بسیار شنیدهام. و تا جایی که به دوستی گفتم کاش ایشان را از نزدیک میدیدم و با هم همکلام میشدیم.
داد خبر ـ اسفندیار فتحی: هدف اصلی انقلاب صنعتی که قرن هفدهم میلادی، اول بار در انگلستان رخ داد؛ رفاه، آسایش و پیشرفت فرهنگ مردم بود که البته آن دوره در ابتدا باعث بیکاری بیشتر، ازبین رفتن جنگلها و محیط زیست و فقر و فلاکت شد ولی کم کم این انقلاب بهسمت هدف اصلی خود پیش رفت و اکنون بعد از گذشت بیش از دو قرن و نیم، صنعتی شدن مهمترین راه گریز از بیکاری، فقر و فلاکت است.
درکل صنعتی شدن شاید برخی آداب و رسوم نوستالیژیک را تغییر داد، ولی هرجا پا گذاشت تولد مدرنیته و پیشرفت اقتصادی آن منطقه را به دنبال داشت.
این پیشرفت گاهی چنان چشم گیر بود که سیل مهاجرت را بسوی خود میکشاند و آن منطقهی صنعتی را یک سر و گردن از دیگر مناطق بالاتر میبرد. برای نمونه میتوان از شهر آبادان در گذشته نام برد و امکاناتی که در آن شهر نسبت به دیگر شهرها وجود داشت را ببینیم. یا کار در همین شرکت آلمانی یا نیروگاه اتمی بوشهر که هنوز آثار فرهنگی، اقتصادی و عمرانی آن را از زبان پیرمردها میشنویم.
بگذریم...
قصد من در این یادداشت پاسخ به این سوال نیست که چرا عسلویه آبادان نشد یا چرا در نیروگاه اتمی و خارگ دیگر از آن خاطرات خوش گذشته خبری نیست. چرا که این یک مقولهای جداگانه و نیاز به آسیبشناسی جدی توسط متخصصان امر دارد.
من میخواهم از شرکت سیمان دشتستان بگویم. شرکتی که سالهاست خط قرمز تمامی مسئولین سیاسی (چه اصلاحطلب و چه اصولگرا) بوده و اکثر مسئولین را نمکگیر خود کرده تا پوششی بر تخلفات و شانه خالی کردن زیر بار مسئولیت خود در قبال منطقه و مردم باشد.
شرکت سیمانی که به گفته جناب بیگی مدیرعامل آن، بعد از کارخانجات پتروشیمی در عسلویه، بزرگترین واحد صنعتی استان بوشهر است.
حال ببینیم نقش این واحد صنعتی بزرگ در پیشرفت منطقه چه بوده و در زمینههای ورزشی، فرهنگی و اجتماعی چه نقشی را ایفا نمودهاست؟!
فرماندار دشتستان صراحتا میگوید سیمان دشتستان صنعت سبز نیست و حتی داد این را دارد که در این شرایط سخت کرونایی، سیمان دشتستان توقع آنها را برآورده نکرده و کمکش بسیار ناچیز بودهاست.
امروز محیط زیست دشتستان با تغییر مدیریتی که داشتهاست شاکی شرکت سیمان است و پرونده آن با جدیت در حال پیگیریست.
سالهاست صدای فعالان اجتماعی و محیط زیستی دشتستان گوش فلک را کر کرده ولی مسئولین هیچ وقعی به آن نمینهد.
تا صدای اعتراض مردم پیرامون کمکاری و تخلفات شرکت سیمان بلند میشود، خبر از استخدام برادر، خواهر یا برادرزاده و خواهرزاده فلان مسئول در کارخانه سیمان به گوش میرسد و گوش مسئولین برای صدای مردم کر میشود. این میشود که صدای اعتراض به دفتر هیچ مسئولی وارد نمیشود.
چه کسی این قدرت و جسارت را به مدیرعامل شرکت سیمان دشتستان داده است که بدون هیچ خبر و اطلاعی در جلسه شورای اسلامی شهر برازجان ـ که دعوت بوده ـ شرکت نکند و بعد مشخص شود در همان روز و همان ساعت، درجلسهای توسط امامجمعه از او تقدیر میشود؟!
چند نفر هستند بدون اینکه سر کار بروند از شرکت سیمان دشتستان حقوق میگیرند؟ و رابطه اینها با مسئولین چیست؟
در بین مسئولینی که همیشه پشت شرکت سیمان بوده و پشتش را خالی نکردهاند نام امام جمعه برازجان و سپاه همیشه پررنگ بوده تا جایی که تصویری بسیار نامطلوب از اینها در ذهن مردم ساخته و پرداختهشده است.
دیروز خبری از شرکت سیمان به دفتر پایگاه خبری ـ تحلیلی «داد خبر» رسید تا آن خبر کار شود و مزدش را بگیریم. از گفتگوی صورت گرفته جهت درج خبر میگذرم و به خبر میپردازم.
خبر پیرامون بازدید سردار رزمجو فرمانده سپاه امام صادق (ع) استان بوشهر از شرکت سیمان دشتستان بود و اینکه سردار در سخنانش میگوید: « اطلاع دارم بسیاری از پروژه های ملی مانند نیروگاه اتمی بوشهر و یا سد دالکی بدلیل کیفیت بالای سیمان تولیدی این کارخانه متقاضی سیمان دشتستان هستند و این موضوع باعث شد که در دوره تعمیرات سالیانه کارخانه، آن پروژه ها هم متوقف شوند چرا که به دلیل کیفیت بسیار بالای سیمان تولیدی این واحد علاقه ای به تهیه سیمان از سایر کارخانجات همجوار را نداشتند»
اما سردار نمیگوید چرا در استان با کمبود شدید سیمان روبرو هستیم؟
رزمجو در ادامه میگوید: «از جهتی دیگر نقش این واحد صنعتی در زمینه معیشت کارکنان خود به طور مستقیم و ایجاد اشتغال چند هزار نفر در کنار این کارخانه عظیم از برکات سیمان دشتستان است . »
اما وی از اعتصابات کارگری حرفی نمیزند! و اینکه به چه دلیل محیط زیست شاکی این شرکت شدهاست و پارکی که در اساسنامه این شرکت است چرا بعد از بیست سال هنوز ساخته نشده است؟!
فرمانده سپاه امام صادق (ع) در هفته بسیج تاکید میکند: «سپاه استان همواره در کنار و همراه کارخانه سیمان دشتستان خواهد بود.»
سردار فرماندهی محترم سپاه امام صادق (ع)
یکی از خاطراتی که همیشه در ذهنم میباشد خاطرات دوران کودکیست که روزشماری میکردم زودتر بزرگ شوم تا بتوانم به جبهه بروم و هنوز زیباترین لحظات برای من شنیدن خاطرات و رشادتهای رزمندگان و سردارانی چون شماست.
من افتخار آشنایی از نزدیک با شما را نداشتهام اما از کسانی که واقعا حرفشان برایم سند است پیرامون فضائل اخلاقی شما بسیار شنیدهام. و تا جایی که به دوستی گفتم کاش ایشان را از نزدیک میدیدم و با هم همکلام میشدیم.
من میدانم در زمانی که هر مسئول هزار آبدارچی و محافظ دارد شما هنوز خودتان خرید خانهتان را انجام میدهید.
من متوجهام با توجه به روحیه تعاملپذیری که دارید، حضور شما در استان چقدر ارزشمند است و همین امر باعث شدهاست که شما را مخاطب قرار دهم.
سردار فرماندهی محترم سپاه امام صادق (ع)
اگر از مقدار سهام غدیر در شرکت سیمان و جلسهی روز نوزدهم جهت تعیین هیئتمدیره این شرکت بگذریم؛ باید بگویم شما در هفته بسیج وارد کارخانه سیمان دشتستان میشوید و چنان خود را در کنار این شرکت نشان میدهید که احساس میشود دو روح در یک جسماید.
بسیج تبلور اندیشهی امام خمینی (ره) و عصارهی فرزندان این مردم است. آیا شما به نگاه مردم پیرامون شرکت سیمان نظری انداختهاید؟
جوانانی که پیگیر موضوع شرکت سیمان هستند همین بسیجیهای ما هستند. آیا جوانان این منطقه از عملکرد بزرگترین واحد صنعتی منطقه رضایت دارند؟
به نقل از اعضای شورای راهدار و قراولخانه، در بسیاری مواقع بخاطر گرد و خاک ناشی از آلایندگی شرکت سیمان، مردم حتی قادر نیستند لباسهای خود را در هوای آزاد آویزان کنند.
بیایید واقعبین باشیم و کاری نکنیم که خدایی ناکرده لباس نظامی که باید مامن و پشتیبان مردم باشد، بهسمت نمادی از ترس و دلهره پیش رود و ناخواسته به ارتباط بین قوای نظامی و مردم خدشه وارد کنیم.
پس مواظب باشیم ناخواسته وارد بازیهایی نشویم که نتیجهاش نارضایتی مردم است؛ آن هم برای نهادی که مردم آری بزرگترین ویژگی و هدفش بوده است.
در آخر شعری منتسب به مولانا را زمزمه میکنم:
عاقبت خاک شود حسن جمال من و تو
خوب و بد میگذرد وای به حال من و تو ...
قرعه امروز به نام من و فردا دگری است
میخورد تیر اجل بر پروبال من و تو ...
مال دنیا نشود سد ره مرگ کسی
گیرم این کل جهان باشد از آن من و تو...