داد خبر ـ عبدالخالق عبدالهی: دیروز یکی از دوستانم تلفن کرد و گفت: میای بریم مراسم افتتاح نمایشگاه هفته فرهنگی روز برازجان؟ گوشی به دست  نگاهی به سر و وضعم انداختم و گفتم: لباسم برای شرکت در یک مراسم رسمی که گوش تا گوش مسئولین نشسته‌اند مناسب نیست.

بالاخره با اصرار  دوستم رفتم. اما وارد دژ که شدم در کمال تعجب دیدم محوطه خلوت و فضایی سرد و بی روح است و هیچ نشانه‌ای نه از یک مراسم فرهنگی دیده می‌شود نه رنگ و بوی روز برازجان می‌آید. یک غرفه کوچک فروش کتاب و چند غرفه کوچکتر صنایع دستی و کالاهای فرهنگی متفرقه که در ضلع جنوبی محوطه دژ چیده شده‌بود و چند بازدید کننده‌ای که سردرگم در هم می‌لولیدند. بدون هیچ افتتاحیه‌ای، بدون حضور هیچ مسئولی، نه موسیقی، نه شور و هیجانی و نه معرفی فرهنگی، نه نی انبانی ، حتی از نوع غمگین مسئول پسندش. این همه ی مراسم افتتاحیه نمایشگاه هفته فرهنگی برازجان بود، که همین هم معلوم شد با زحمات محمدرضا کوهکن و مسئول روابط عمومی شهرداری و خصوصأ ابتکار و خلاقیت شخصی و زحمات شبانه روزی چند هنرمند جوان برازجانی به سامان رسیده که بنده از همین جا از همه آنها تشکر و قدردانی می‌کنم.

من به مسئولینی که شبانه روز در رسانه و فضای مجازی جار می‌زنند، شعار می‌دهند و سلفی می‌گیرند  و از مردمی بودن  دم می‌زنند و باید در این مراسم می‌بودند و نبودند  کاری ندارم. از میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی که تعداد کلمات اسمش بیشتر از عده پرسنلش است  هم  توقعی ندارم. اینکه آقای فرماندار جوان و پرانرژی هم  چرا آن روز در مراسم شرکت نکردند  بماند به وقت مناسب، ان‌شالله به آن هم پرداخته خواهد شد. اما آدم به شما اعضای شورای شهری  که  مصداق "هر جا آش است کچل فراش است" و همه جا هستید جز آنجایی که باید باشید چه بگوید؟ (آقای غریب زاده را دیدم که سِرَهلو توی محوطه دژ قدم می‌زدند) آقای رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر!! جنابعالی که خیر سرتان باید در تنور شورا برای مردم شهر نان فرهنگ بپزید اما جز لبخند ملیح بر لب نشاندن تا امروز هیچ کار مفیدی از دستتان در نرفته چرا در فرهنگی‌ترین اتفاق این شهر غایب بودید؟ چون دوربین و رسانه و گزارش خبری نبود؟ چون مراسم مردمی بود و می دانستید مسئول نشان داری  حضور ندارد؟ یا شاید نسخه حکیم فرموده ای برایتان  پیچیده بودند و اجازه حضور نداشتید؟ آقای شهردار شما مگر میزبان این مراسم نبودید چه میزبانی دیده اید که مثل غریبه ها ساعت هشت شب بیاید دوری بزند بازدیدی بکند و یکساعت بعد برگردد؟ 

اگر قرار بود فلان مسئول اسم و رسم داری  که باب میلتان است و آفتابه‌اش خیلی آب برمی‌دارد از مرکز می‌آمد باز همینطور بی اعتنا بودید و کم محلی می‌کردید؟ 

آقای شهردار همه می‌دانیم شما از اول با روز برازجان مخالف بودید اما به عنوان مسئول مدیریت شهری  باید و مجبورید بعضی کارها را انجام دهید هر چند بر خلاف میلتان باشد به همین دلیل است که می گویند یک مدیر اول باید حب و بغضش را پشت در بگذارد بعد وارد اطاق ریاستش شود. یا با خودتان کنار بیائید و بدون حب و بغض کار کنید یا  اگر نمی توانید خودتان را راضی کنید که روز برازجان که تجلی اراده و حس ناسیونالیستی مردم است در حد و اندازه و شان مردم که ولی نعمتان شما  هستند را برگزار کنید خب استعفا بدهید و بروید در خانه بنشینید . اصلأ مصوبه بگذرانید و روز برازجان را لغو کنید  این خیلی بهتر است  تا اینطورناقص و ابتر و " نِه وُ دلکونی "  برگزارش  کنید. به قول شاعر : شعر ناگفتن به از شعری که باشد نادرست / بچه ناوردن به ازشش ماهه افکندن جنین. 

می‌دانید این بی احترامی که شما به مردم برازجان کردید در هر شهر دیگری رقم می خورد اگرشورای شهر درست و درمانی داشت دستکم باید شهردار را استیضاح می‌کرد و رئیس کمیسون فرهنگی  هم  خودش بُن جا استعفا می داد ؟ اما متاسفانه  اینجا برازجان است شهر عجایب جایی که "بر عکس نهند نام زنگی کافور ". 

آقای شهردار: می گویند توسعه باید متوازن باشد یعنی جنابعالی همانقدر که باید فضای سبز و پل و جدول بسازید و زباله جمع کنید که همان را هم درست انجام نمی‌دهید به همان نسبت هم باید به مسائل فرهنگی بپردازید و به آن بها دهید . اگر نخورده اید نون گندم ببینید دست مردم، لااقل نگاهی به شهردار و شورای شهر جم بیندازید تا ببینید مسئولین برای روز جم که همین چند روز قبل بود برای مردم چه کردند. 

ریاست که همه اش کت و شلوار تن کردن و ریش جنباندن  نیست . بخش عظیمی از مدیریت، مردمی بودن و در راستای خواسته مردم گام برداشتن است . 

و کلام آخر اینکه: آقای شهردار و رئیس کمیسون فرهنگی شورای شهر: بچه که بودیم بزرگترها  می گفتند صد تعریف دکوندار به یه نُچ مشتری نمی‌ارزه "شما اگر صد مَن رضایت و تعریف تمجید دکانداران بالا دستی را  هم دشت کنید به یک اخم و تَخم و نارضایتی مردم نمی‌ارزد پس بترسید از دست خالی و دل پر مردمی که در روز برازجان به آنها بی احترامی کردید. البته شاید خودمان هم بی تقصیر نباشیم وقتی ندانسته و نشناخته رای به صندوق می اندازیم  و ناموافقان مردم را بر می کشیم باید هم با چنین قافله مشوشی همسفر شویم .

به قول شاعر : 

هرکس که بی رفیق موافق سفر کند / با خود هزار قافله تشویش می برد